۲۷ اردیبهشتماه پنجاه و هشتمین سالگرد حزب منحله نهضت آزادی پاتوقی بود تا آنها که هنوز دل در گرو افکار این حزب منحله دارند، دور هم جمع شوند و از به اصطلاح افتخارات تشکیلات سابق خود بگویند.
تشکیلاتی که در دهههای گذشته، انحرافهایی از اصول انقلاب داشته که نهایتا انحلالش را رقم زده است. اما نکته عطف این مراسم نه سخنان دبیرکل و اعضا بلکه حضور و سخنرانی اصلاحطلبان در آن بود. آنچه در تصاویر این مراسم آمده است، مصطفی معین در این مراسم سخنرانی کرده و در آن «پایبندی به اصول و پرهیز از بده بستانهای رایج سیاسی» را یک سرمایه عظیم اخلاقی و اجتماعی برای نهضت آزادی برشمرده است.
اما این تنها مورد از استقبال رسمی اصلاحات از نهضت آزادی نیست و پیش از این نیز آنها با عضویت عماد بهاور عضو شاخه جوانان نهضت آزادی در شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان همبستگی خود را با این حزب منحله اعلام کرده بودند که جای بسی تامل است.آنچه در تصاویر این مراسم مشخص است، در این دیدار محمود صادقی عضو فراکسیون امید مجلس، مرتضی الویری و فیضالله عربسرخی دیگر فعالین سیاسی اصلاحطلب هم حضور داشته و با اعضای حزبی که زمانی شمشیر را علیهشان از رو کشیده بودند، عکس یادگاری گرفتند. اما به مواضع سابق اصلاحطلبان نسبت به نهضت آزادی بپردازیم. سیدمحمدخاتمی رئیس دولت اصلاحات زمانی در خط مقدم مبارزه با تفکر نهضت آزادی و دبیرکل آن مهدی بازرگان بیمحابا میجنگید و در روزنامه کیهان علیه این حزب مقاله مینوشت. او ۱۸ مهر ۶۰ طی یادداشتی با عنوان «چه کسی آمریکایی است؟» درباره بازرگان مینویسد: «وقتی که دولت موقت در اثر بینش ناسازگارش با محتوای انقلاب اسلامی و با سوءاستفاده از نام و اعتباری که به برکت اسلام و عنوانی که از رهبر انقلاب گرفته بود، راه آشتی دادن انقلاب سازش ناپذیر اسلامی با آمریکا را برگزید، وقتی طعنهها و لعنها بجای اینکه متوجه آمریکا شود، نهادهای انقلابی و جوانان پرشور و دلسوزان به حال مستضعفان را هدف قرار داد، وقتی که فریاد بر آمد که انقلاب به پایان رسیده است و امروز باید با آرامش و متانت، و منطق و دوراندیشی به سازندگی بپردازیم و ملاقات با برژینسکی نشان داد که کدام سازندگی و نظمی مورد نظر است، بسیار بودند جوانان پرشور ولی کمتجربه و اطلاعی که این مواضع را با مواضع اصلی انقلاب و رهبری عوضی گرفتند و گروهکهای مفسد انحصارطلب ملحد یا التقاطی با هیاهو چنین وانمود کردند که جمهوری اسلامی و دولت موقت، عین یکدیگرند، و بدینوسلیه توانستند بسیاری از این جوانان ساده دل را به سوی خود جلب و با کار مداوم، آنان را برای چنین روز تلخی آماده کنند.» اما خاتمی تنها مخالف سابق مشی نهضت آزادی نبود و افرادی چون محمد موسویخوئینیها هم در آن زمان با حرکت سیاسی امثال بازرگان و عزتالله سحابی مخالفتهای فاحشی داشتند. مخالفتهایی که خوئینیها اخیرا در مصاحبهای به بخشی از آن اشاره کرده و میگوید: «من از ابتدا با نهضت آزادی مخالف بودم من با روش آقای بازرگان از اول مخالف بودم و تا آخر هم هیچ وقت نظرم نسبت به اینها مثبت نبوده است؛ ولی اینها افراد مبارز و محترمی بودند. سابقه سیاسی آقای بازرگان از من و از تولد من جلوتر بوده است. دیدگاههای خاصی داشتند. ما باید از راههای قانونی و دموکراتیک کاری میکردیم مردم به اینها رأی ندهند ولی وقتی آمدند محترماند و نماینده هستند. نهضت آزادی در دوران جنگ و در شرایطی که کشور در حالت عادی قرار نداشت همواره مخل امنیت روانی و سیاسی کشور بود تا آنجا که علیاکبر محتشمیپور وزیر کشور وقت و عضو کنونی مجمع روحانیون مبارز در نامهای به امام از اقدامات این حزب مینالد و مینویسد: «اعلام مواضع نهضتآزادیها علیه رزمندهها در حالی بود که در هیچ کشوری از دنیا در زمان جنگ به هیچ حزبی اجازه فعالیت داده نمیشد و کوچکترین حرف علیه نظامیان مساوی نابودی آنهاست، ولی اینها( نهضتآزادیها) هر روز علیه رزمندگان حرف میزدند و از پشت خنجر میزدند؛ آن وقت به مجلس هم میخواستند بروند. گرچه ممکن بود رأی هم نیاورند، اما احتمال داشت چند نیروی آن ها به مجلس برود و آن وقت نمیشد اوضاع را جمع کرد.» امام نیز در پاسخ این نامه، آن جوابیه معروف را به محتشمیپور مینویسد و میفرماید: «آنچه باید اجمالاً گفت آن است که پرونده این نهضت و همینطور عملکرد آن در دولت موقت اول انقلاب شهادت میدهد که نهضت به اصطلاح آزادی طرفدار جدی وابستگی کشور ایران به آمریکا است، و در اینباره از هیچ کوششی فروگذار نکرده است، و حمل به صحت اگر داشته باشد، آن است که شاید آمریکای جهانخوار را، که هرچه بدبختی ملت مظلوم ایران و سایر ملتهای تحت سلطه او دارند از ستمکاری اوست، بهتر از شوروی ملحد میدانند. و این از اشتباهات آنها است.»
موتاسیون؛ مولود عدول از آمریکاستیزی
اصولفروشی مولود نگاه ابزاری به سیاست است و اصلاحطلبان از آنجایی به موتاسیون رسیدند که ابتدا از اصول ایدئولوژیک انقلاب و سپس خود اصلاحات عبور کردند. طبیعی است که اصلاحطلبان در دامن نهضت آزادی بیافتند چون فصل مشترک این دو، امروز و در شرایط کنونی غربگرایی است. اصلاحطلبانی که زمانی عَلَم آمریکاستیزی دستشان بود، امروز همنوا با نهضت آزادیای شده اند که از ابتدا ساز ناکوک با آمریکاستیزی انقلاب زده است.